انواع قتل ، عمد ، شبه عمد ، خطای محض ، وکیل قتل ، مجازات ، قصاص (قسمت اول )

حقوق جزاي اختصاصي

معرفي جزاي اختصاصي

حقوق جزا را در چند شاخه مطالعه مي كنند يكي از آنها حقوق جزاي عمومي است كه در 3 درس مطالعه شده است و شاخه ديگر حقوق جزاي اختصاصي است.

حقوق جزاي عمومي شاخه اي از حقوق جزا است كه به بررسي وتبيين قواعد و اصول كلي و مشترك حاكم بر جرايم و مجازاتها می پردازد.

حقوق جزاي اختصاصي شاخه اي از حقوق جزاست كه ضمن توصيف پديدۀ مجرمانه، عناصر هر جرم را به صورت مجزا بيان و واكنش جامعه در قيام آن جرم و احكام و مسايل خاص آن جرم را بيان مي كند.

هر جرم دو عنصر دارد ركن مادي و معنوي و عنصر قانوني شرط جرم بودن عمل است با دو ركن گفته شده جرم محقق مي شود والبته نياز به تقارن بين عنصر مادي و معنوي مي باشد.

از نظر قدمت حقوق جزاي اختصاصي بسيار قديمي تر است و از نظر ثبات حقوق جزاي عمومي واجد اين منفعت است.و از نظر اهميت جزاي عمومي زير بناي جزاي اختصاصي مبتني بر آن است و در ميدان عمل اين دو ازهم جدا نيستند.

آنچه در حقوق جزاي اختصاصي مطالعه مي شود:

چون تعداد جرايم زياد است براي مطالعه نياز به طبقه بندي وجود دارد.

تقسيم بندي جرم در اسلام:

در اسلام دو دسته تقسيم بندي از جرم وجود دارد.

1-بر اساس مصالح خمسه:

جرم عليه نفس

جرم عليه نسل

جرم عليه عقل

جرم عليه مال

جرم عليه دين

2- تقسيم بندي براساس ماهيت جرايم:

حدود  —-»ميزان آن از سوي شارع مشخص شده

قصاص—»

ديات  —-»در جرم بودن جرايم مستوجب اين مساله ترديد است

تعزيرات–»مجازاتي است كه مقدار و نوع آن به حاكم واگذار شده است.

تقسيم بندی جرم در حقوق موضوعه

جرم در حقوق موضوعه به 3 دسته تقسيم مي شود.

1-جرايم عليه اشخاص

2-جرايم عليه اموال و مالكيت

3-جرايم عليه امنيت و آسايش عمومي

جرايم عليه اشخاص دو دسته است:

الف-جرايم عليه تماميت جسماني اشخاص

ب- جرايم عليه حيثيت معنوي اشخاص

1-آزادي انسان (آزادي تن،توقيف غير قانوني،حبس غير قانوني)

                  (آزادي معنوي،تهديد،اخاذي،حتك حرمت)

2-شخصيت (توهين- افترا- نشر اكاذيب)

جرايم عليه تماميت جسماني شامل قتل، سقط جنين و مادون نفس يعني ضرب و جرح و قطع

جرايم عليه حيثيت معنوي مي تواند جرايم عليه آزادي انسان يا عليه شخصيت باشد

عليه آزادي: يا آزادي تن است يا آزادي معنوي.

عليه آزادي تن مثل توقيف غير قانوني و حبس غير قانوني و از اين قبيل

عليه آزادي معنوي: مثل تهديد ، اخاذي، هتك حرمت منازل و هتك حرمت مراسلات و مخابرات

جرايم عليه شخصيت مثل توهين،افترا،نشر اكاذيب و غيره.

– مفهوم قتل

– اقسام قتل

– عناصر قتل

– راههاي اثبات قتل

– اولياء دم

– شركت و معاونت در قتل

– شروع به قتل

– تسبيب و مباشرط در قتل

قتل:

در اين مبحث مفهوم قتل،اقسام قتل،عناصر قتل،راههاي اثبات قتل،اولياء دم و حق و حقوق آنها،شركت و معاونت و شروع به قتل،تسبيب و مباشرط در قتل توضيح داده خواهد شد.

مفهوم قتل:

قتل هميشه جرم بوده ودر رأس همه جرايم است. همچنين قتل از جرايمي است كه هميشه مورد تعقيب قرار مي گرفته ورقم سياه در آن بسيار كم است.

اين جرم با امنيت را مقنن تعريف نكرده است.

در فقه هم قتل از سوي فقها به صورت مستقل تعريف نشده و تعاريفي كه شده بيان موجبات قصاص بوده.

مفهوم لغوي قتل يعني كشتن ولي مفهوم اصطلاحي يعني سلب حيات تز يك انسان بدون مجوز قانوني – و يا سلب حيات از انساني كه مورد حمايت قانون است.

مفهوم لغوي قتل هميشه جرم نيست و تنها معناي اصطلاحي آن است.

مقنن گاهي جرم را در مفهوم اصطلاحي بكار برد،و گاهي در مفهوم لغوي.

مثلاً در تبصره 2م 302 قتل را در معني لغوي بكار برده همچنين در م 82 در مورد مجازات زنا و همچنين درم 190 در مورد مجازات محارب .

مفهوم قتل از نظر حقوقدانان:

-سلب آزادی حيات از يك انسان بدون مجوز قانوني . ايراد اين تعريف اين است كه فقط قتل عمدي را شامل مي شود.

– سلب عدواني حيات از يك انسان توسط ديگري (عدوان را بايد خلاف قانون دانست يعني سلب حيات از كسي كه مورد حمايت قانون است)

– فقها در تعريف قتل مي گويند : (( از حاق النفس المعصومه الكافئه”عمداً و عدواتاً  )) كه در حقيقت بيان موجبات قصاص است.

مفهوم اصطلاحي قتل،سلب حيات از يك انسان بدون مجوز قانوني يا سلب حيات انساني كه مورد حمايت قانوني است.

منظور از معصومه فردي كه مورد حمايت قانون است.

منظور از المكافئه برابري است در دين يعني هر دو برابر باشند يا مقتوتل بالاتر باشد ((همانطور كه گفته شده توجه به برابري و ديگر قيود اين تعريف براي امكان اعمال قصاص است منظور از عمداً هم شرط قصاص است و در تعريف قتل نيست. عدواً واژه ايي زايد است و قيد المعصومه اين معنا را كفايت مي كند.

عناصر قتل:

گفته شده كه هر جرم 3 عنصر دارد- قانون 2- معنوي 3- مادي

1- عنصر قانوني- اصطلاحاً به آن ماده قانوني گفته مي شود كه در آن عمل با مجازاتش معين شده است و اگر آن ماده بيان اقسام كرده باشد يا تعريف كرده باشد آن جرم را عنصر قانوني نيست.

نكته: اگر جرم و مجازات در دو ماده آمده باشد يعني در ماده اي جرم و در ماده اي مجازات آمده باشد هردو عنصر قانوني آن جرم خواهند بود (عنصر قانوني مركب)

عنصر قانوني قتل ماده 205 است.

عنصر قانوني قتل شبه عمد و خطاي محض م 295

2- عنصر مادي

در اين مورد ابتدا موضوع جرم بايد مشخص شود همچنين مرتكب،وسيله،فعل،نتيجه،رابطه سببيت يا عليت

موضوع جرم قتل انسان زنده است (م494 به جنايت بر ميّت اشاره دارد)

نكته: آغاز حيات دميدن روح است ولي حياتي كه سلب آن موجب قصاص است پس از ولادت خواهد بود چه آنكه قبل از ولادت عنوان مجرمانۀ خاصي با عنوان سقط جنين خواهد داشت.

نكته:از نظر پزشكي ثابت شده كه پايان عمر مرگ مغزي است.

توضيح در مورد قيد عدواناً در تعريف فقها از قتلي كه موجب قصاص است.

با وجود قيد معصومه،عدوان زايد است قاتل نسبت به اولياءدم معصومه نيست ولي نسبت به اولياءدم معصومه است.

گفته شد كه قتل در قانون تعريف نشده است ولي فقها در كتاب قصاص تعريفي را از قتلي كه موجب تحقيق قصاص مي شود ارائه داده اند.

همچنين گفته شد كه قتل در لغت يعني كشتن اما در اصطلاح يعني سلب حيات از انساني كه مورد حمايت قانون است يعني معصومه يا محقون الدم.

توضيحاً بايد گفت مطالبي كه بحث خواهد شد به ترتيب عبارتند از :

1-عناصر قتل 2- اقسام قتل 3- راههاي اثبات قتل 4-اولياي دم و حقوق آنها 5- شركت معاونت و شزوع به قتل 6- تسبيب و مباشرت در قتل.

-عناصر قتل:

به نظر استاد عنصر قانوني جز عناصر جرم نيست بلكه لازمه جرم بودن يك عمل است يعني در واقع هر جرمي دو عنصر دارد يكي عنصر مادي و ديگر عنصر معنوي. قتل در سراسر تاريخ زندگي انسان جرم بوده است. به همين دليل در مجازاتها هم هميشه سنگين ترينن مجازاتها براي قتل بوده است.

در عنصر مادي هر جرم مباحث زير مورد بررسي قرار مي گيرد.

1-موضوع جرم

2-مرتكب

3-وسيله

4-فعل مرتكب

5-نتيجه

6- رابطه عليت يا سببيت

نكته:البته لزوماً هر جرمي در عنصر مادي خود همۀ اين اجزا و اركان را ندارد و ممكن است يك يا چند جزء از اين اجزاء وجود نداشته باشند يا اهميت چنداني نداشته باشند. مثلاً در جرايم مطلق وجود نتيجه ضروري نيست و بدون آن هم جرم محقق شده است.

-موضوع جرم قتل:

موضوع جرم قتل انسان زنده است يا اگر بخواهيم بهتر گفته باشيم بايد بگوييم انسان زندۀ مورد حمايت قانون.

همانطور كه گفته شد انسان بايد زنده باشد و اگر سرميتي بريده شود مي شود جنايت بر مرده(م494)در ضمن اين انسان زنده بايد مورد حمايت قانون باشد و اگر انساني فرد مهدورالدم را بكشد قتل به عنوان جرم (معناي اصطلاحي ) نخواهد بود هر چند قتل به عنوان كشتن (معناي لغوي قتل)وجود دارد.

در اين جا بايد ديد كه انسان زنده چه زماني حياتش آغاز مي شود و چه زماني پايان مي يابد.

-آغاز حيات،آغاز حيات و لادت است و درست است كه قبل از ولادت روح دميده شده ولي آن يك جرم جداست و سقط جنين قتل محسوب نمي شود و حياتي كه سلب آن مستوجب قصاص است و عنوان قتل دارد بعد از ولادت است.

-پايان حيات،چند نوع مرگ وجود دارد 1- مرگ طبيعي 2- فرضي 3- مدني

س- پايان حيات چه زماني است؟(منظور از پايان حيات مرگ طبيعي است)ج: مرگ در چند مرحله و آرام آرام واقع مي شود و همۀ اعضا در يك زمان از كار نمي افتد و آثار حيات آناً از بين نمي رود. در حال حاضر امكان اينكه بعد از است قلبي دوباره آنرا به حركت وا داشت وجود دارد. در حال حاضر از ديد پزشكي ترديدي در اينكه مرگ آرام آرام و تدريجي واقع مي شود وجود ندارد و آخرين عضوي كه از كار مي افتد مغز است. به خاطر اين حقيقت كه مرگ از نظر علمي آرام آرام واقع مي شود و معمولاً مغز بعد از چند دقيقه مي ميرد(به جز در ضربه هاي مغزي)

در اسلام سه مرحله براي حيات انسان در نظر گرفته شده است

1-حيات قطعي- وقتي كه آثار حيات وجود دارد.

2-مرگ قطعي- وقتي كه فرد واقعاً و بي ترديد مرده.

3- در حكم موت(چيزي بين مرگ قطعي و حيات قطعي). اين حالت وقتي است كه يكي با تيري در مغز ديگري زده واو را به شدت مجروح كرده و اورا در حالتي قرار داده كه هيچ محركي جواب نمي دهد در ضمن قلب او هر از چند گاهي مي زند و يا به كمك دستگاه مي توان آن را به حركت وا داشت حال اگر كسي سر اين فرد را ببرد نمي توان گفت او انسان زنده است ولي به محرك پاسخ نمي دهد زنده نمي گويد و او را در آن حال واجد حيات نمي داند.در اين حال او مردۀ قطعي نيست.و دست زدن او موجب غسل مس ميت نمي شود و لازم نيست همسرش شروع به عده نگهداشتن كند و اموال او بين وراث تقسيم نمي شود يعني احكام مرده بر او بار نمي شود .

نكته: اگر فردي باعث شود كه فرد در حكم مرده در حالت مرگ قطعي قرار گيرد اين فرد محكوم به مجازات جنايت بر ميت مي شود نه قتل(م217).

نكته: فرد يا حيات قطعي دارد (حيات مستقره) يا مرگ قطعي دارد يا در حالت در حكم مرده است.در اسلام از حالت در حكم مرده با حيات غير مستقره تعريف مي كنند.

نكته:در موارد پيش گرفته عرف پزشكي حاكم است.و در عرف پزشكي امروزه ترديد نيست كه مرگ مغزي و لو اينكه قلب او حركت داشته باشد ولي فرد را تا سلب حيات كامل دفن نمي كنند ولي در اين حال اگر كسي سر اين فرد را ببرد جنايت بر انسان در حكم مرده انجام داده نه قتل.

م216 اشاره به حالتي دارد كه شخصي توسط ديگري مورد ضرب و جرح قرار گرفته ولي قابليت زنده ماندن را دارد و ديگري بعد از آن او را به قتل رسانده.اين ماده دومي را قاتل به حساب آورده هر چند كه عمل اولي به تنهايي موجب مرگ او مي شد. و فقط قصاص عضو يا ديه جراحت به عضو به عهده اولي است.نكته مهم در اين مساله اين است كه آثار حيات در مجني عليه پس از عمل اولي در او وجود نداشته است.

م 217 هم اشاره به حالتي دارد كه فرد مجني عليه توسط ضارب اول در حكم مرده قرار گرفته وديگري با عمل خود او را در حالت مرگ قطعي قرار داده در اين حالت قاتل اولي است و فرد دوم محكوم به جنايت بر مرده مي شود.

-مرتكب جرم قتل

قاتل بايد انسان ديگر باشد يعني اگر سگي او را بكشد و اگر خود فرد خودش را بكشد خودكشي است و نه قتل اگر كسي در خود كشي به ديگر كمك كند(معاونت كند)عمل او جرم نيست چون خود مل خود كشي جرم نيست.و اين از اثرات استعاره اي بودن معاونت است يعني تا عمل اصلي جرم محسوب نشود معاونت هم جرم نيست.

وسيله در قتل:

وسيله در قتل موضوعيت ندارد.در بعضي از جرايم فقط نتيجه مهم است. در بعضي جرايم وسيله و نتيجه  هر دو موضوعيت دارد مورد اول مثل قتل و مورد دوم مثل كلاهبرداري كه در اين جرم وسيله لزوماً بايد متقلبانه باشد.

فعل مرتكب يعني فردي به طور مستقيم يا غير مستقيم كاري بكند كه سلب حيات بشود از فرد ديگر.

س.آيا فعل مرتكب لزوماًبايد مثبت باشد يا فعل منفي هم مي تواند سبب تحقيق قتل باشد؟

ج-بعضي از حقوقدانان قايل به اين هستند كه قتل تنها با فعل مثبت واقع مي شود و مستند اين عده ماده 206 است.كه درهر 3 بند خود كه به اقسام قتل عمد اشاره كرده تنها((انجام كار)) را موجد قتل دانسته اين عده مي گويند فعل به وجود آورندۀ قتل طبق قانون تنها فعل مثبت است.

بايد ترك فعل را تفكيك كرد.ترك فعلها يا مسبوق به فعل اند يا مسبوق به فعل نيستند.اگر ترك فعلي مسبوق به فعل باشند بدون شك مي تواند موجه قتل عمد باشد ماده 633 به ترك فعلي كه موجب قتل مي شود اشاره كرد. اين ترك فعل مصداق ترك فعل مسبوق به فعل است.

پس اگر ترك فعل مسبوق به فعل باشد بدون شك قتل واقع مي شود.اما اگر مسبوق به فعل نباشد دو حالت دارد،يكي فقدان وظيفه و ديگر وجود وظيفه. اگر وجود نداشته باشد مرتكب قاتل نيست،اما اگروظيفه وجود داشته باشد.(مثل وظيفه مادر در شير دادن تحت شرايطي)در اينجا اختلاف وجود دارد و بعضي اين را هم قتل ندانسته اند(دكتر سپهوند)ولي به نظر عده اي (استاد)اين موارد قتل  است و اين نظر به دو صورت توجيه مي شود قابل دفاع است.

1-در بند الف وب وج م 206 گفته شده ((كاري انجام بدهد كه نوعاً كشنده است)) و نگفته فعلي و عرف ترك فعل ا هم نوعي كار مي داند و ((كار كشنده)) را مي توان اعم از فعل يا ترك فعل دانست.

2-ميتوانيم اين افراد را از باب تسبيب قاتل بدانيم.ماده 318 در مورد تسبيب مي گويد: ((تسبيب در جنايت آن است كه انسان سبب تلف شدن يا جنايت عليه ديگري را فراهم كند و خود مستقيماً مرتكب جنايت نشود…))مثلاً     قطار سبب را با ترك فعل خود براي قتل فراهم كرده است.

نكته:به نظر استاد وجود وظيفه براي تحقيق قتل به سبب ترك فعل كافي نيست و اگر ترك فعل وجود داشته باشد و وظيفه هم وجود داشته باشد اين دو حالت خواهد داشت. گاهي فرد وظيفه دارد و وظيفه را ترك مي كند و انجام نمي دهد و اين ترك وظيفه علت موجد فوت مجني عليه است يعني با اين كار مرگ ايجاد مي شود در اين مورد بدون شك فرد قاتل است مثل مادري كه شير دادن را ترك مي كند و يا مثال    گاه ديگر فرد وظيفه دارد و انجام آن را ترك مي كند ولي اين ترك وظيفه علت موجه قتل نيست و عدم مانع است مثل اينكه در يك نزاع فردي مضروب و مجروح شده و او را نزديك پزشك مي آورند و پزشك در اين حال اقدام به درمان او نمي كند و در اين حال گفته نمي شود كه چون پزشك فعلي (درمان فرد مورد ضرب و جرح واقعه شده )را كه وظيفه اوهم بود ترك كرد.

فرد مرد،بلكه علت مرگ قبلاً ايجاد شده بود و پزشك فقط مانع نشد به نظر مي رسد كه در اينجا علت مرگ به ترك فعل رخ داده شده از سوي پزشك منتسب نيست و علت مرگ منتسب به عوامل قبل از اوست.يعني بحث مقتضي و مانع در اينجا مطرح هست به اين معنا كه ترك فعل يا مقتضي ميشود براي مرگ (در اينجا قتل به وجود خواهد آمد)يا مانع نمي شود(به در اين جا قتل به وجود نخواهد آمد)

نكته:دكتر گرجي ترك فعل را در حقوق اسلام به دو دسته تقسيم كرده اند

1-ترك فعلي كه ابداً در به وجود آوردن نتيجه مجرمانه موثر نيست بلكه نتيجه مجرمانه در اثر علت خاص خود به وجود مي آيد و نهايتاً به اين صورت است كه تارك فعل مي تواند كاري انجام دهد كه از نتيجه مجرمانه جلوگيري كند ول ياين كار را نمي كند و مانند يك ناظر فقط و قوع گناه را مشاهده مي كند اين فرد مسئول است ولي نه به خاطر گناه بلكه به خاطر ترك فعلي كه سبب و علت به وجود آمدن نتيجه مجرمانه باشد. مثل اينكه كسي كودك يا عاجز يا ديوانه اي را در محلي بدون غذا نگهدارد و او در اثر اين ترك فعل جان خود را از دست مي دهد بدون شك چنين كسي مسئول است و فعل و ترك از اين لحاظ فرق نمي كند چنانچه اگر كسي به فعل خود مرتكب قتل شود قاتل است همينطور كسي كه به ترك فعل خود موجب قتل كسي شود قاتل است و بايد مجازات شود.

نتيجه مجرمانه

براي تحقق قتل تحقق نتيجه اجتناب ناپذير است لذا مرگهاي فرضي براي تحقق قتل كافي نيست.

و نمي توان كسي را كه مورد او حكم موت فرضي صادر شده مقتول محسوب كرد.پس بايد در مورد تحقيق نتيجه مجرمانه يقين حاصل شود.

مشاوره رایگان قضایی
هموطنان می توانند سوالات خود را
از ساعت 8 صبح تا 2 بعد از ظهر با شماره 129 تماس حاصل فرمایند.
.
و از ساعت 2 بعدازظهر تا 6 بعدازظهر با شماره 09121900500 تماس تلفنی حاصل فرمایند.
.
همچنین هموطنان می توانند از طریق برنامه واتس آپ در طول 24 ساعت شبانه روز سوالات خود را نیز ارسال نمایند و پاسخ دریافت نمایند و همچنین مشاوران قضایی آماده تنظیم دادخواست و لایحه نیز می باشند.

همچنین به اطلاع می رساند
کل فرم های قضایی با متن لازم در لینک ذیل موجود است
http://iran5050.com/?cat=138
که شما می توانید رایگان دانلود کنید و در دادگاه استفاده نمایید
تنها کافیست که فرم مورد نظر خود را جستجو نمایید

در مورد دیه اعضای مختلف بدن بطور کامل و بصورت تشریحی در لینک ذیل موجود می باشد.
http://iran5050.com/?p=5877
کلیه اطلاعات لازم در مورد دیه بصورت جزء به جزء توضیح داده شده است.

در مورد طلاق لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=طلاق
در مورد عدم تمکین لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=عدم+تمکین
در مورد ضرب و جرح لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=ضرب+و+جرح
در مورد مهریه لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=مهریه
در مورد نفقه لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=در+مورد+نفقه
در مورد تصادف لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=تصادف
در مورد دعاوی ملکی لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=ملک
در مورد چک لینک ذیل را مطالعه نمایید
http://iran5050.com/?s=چک
و در مورد سامانه ثنا لینک ذیل را مطالعه فرمایید
سامانه ثنا روند پرونده شما را اعلام می نماید و شما می توانید از شکایت و موضوع شکایت و دستور قاضی مطلع شوید
http://iran5050.com/?s=سامانه+ثنا
در مورد دریافت خدمات قضایی از تلفن همراه لینک ذیل را مطالعه فرمایید
مانند فراموشی رمز ورود و غیره
http://iran5050.com/?p=857
در مورد شکایت از قضات لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?p=2625

لازم بذکر است
در بسیاری موارد شهروندان با توجه به پرداخت هزینه بالای وکلاء ، متاسفانه هیچ نتیجه ای بدست نیاورده اند
لذا این سامانه در جهت رفاه شهروندان ایرانی داخل و خارج کشور و کاهش هزینه های قضایی در صورت نیاز به لایحه ، دادخواست ، شکایت، دفاعیه ، مطالعه پرونده ،تجدید نظرخواهی و اعاده دادرسی ، درخواست خود با را به همرا مدارک ارسال نمایید تا کارشناسان مجرب و دانشگاهی ، درخواست شما را بررسی کرده و مدارک لازم را تنظیم و برای شما ارسال نمایند.
همچنین مستقیما می توانید از کانال تلگرامی ذیل کلیه اطلاعات لازم را بدست آورید.
iran5050com@
@iran5050com
https://chat.whatsapp.com/LXJ0EtK4nSV3I7cC0192nV
از صبر و شکیبایی شما متشکریم

Loading

انتشار توسط 8 تم
با کلیک روی عکس،  سوال خود را یطور خودکار درواتساپ طرح نمایید وپاسخ رایگان دریافت نمایید