جراحت سر و صورت و دیه آن

جراحت های سرو صورت و دیه آن به شرح ذیل می باشد :

1- حارصه : خراش پوست است بدون آنکه خون جاری شود و دیه آن یک شتر می باشد .

2- دامیه : خراشی است که از پوست بگذرد و مقدار اندکی وارد گوشت شود و همراه با جریان خون باشد کم یا زیاد که دیه آن دو شتر است .

3- متلاحمه : جراحتی است که موجب بریدگی عمیق گوشت شود لکن به پوست نازک روی استخوان نرسد که دیه آن سه شتر است

4- سمحاق : جراحتی است که از گوشت بگذرد و به پوست نازک روی استخوان برسد که دیه آن 4 شتر است

5- موضحه : جراحتی است از گوشت بگذرد و پوست نازک روی استخوان را کنار زده و استخوان را آشکار کند که دیه آن 5 شتر است

6- هاشمه : عملی که استخوان را بشکند اگرچه جراحتی را تولید نکرده باشد که دیه آن 10 شتر است

7- منقله : جراحتی است که درمان آن جز با جابجا کردن استخوان میسر نباشد  که دیه آن 15 شتر است

8- مأمومه : جراحتی که به کیسه مغز برسد که دیه آن ثلث دیه کامل (یک سوم دیه کامل ) و یا 33 شتر می باشد .

9- دامغه : جراحتی که کیسه مغز را پاره کند علاوه بر ثلث دیه کامل ، ارش نیز بر او افزوده می شود .

10- جراحات گوش و بینی و لب : دیه جراحات گوش و بینی و لب در حکم جراحات سر و صورت می باشد .

دیه از نهادهای امضایی حقوق اسلام و شیوه­ای برای جبران خسارتهای جسمانی است و در اصطلاح فقهی، عبارت از مالی است که به جنایت بر حر در نفس یا پایینتر از آن (اعضا) واجب شود، چه مقدر باشد چه نباشد. هر چند دیه را در مورد نفس به کار میبرند و در مورد دوم از واژه­های ارش و حکومت استفاده می­شود، ولی در تعابیر فقهای شیعه، دیه دارای معنای اعم است و شامل حکومت نیز می­شود.[1]

در ماده (294) قانون مجازات اسلامی آمده است: «دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا به اولیا او داده می­شود.»

بدیهی است اگر جنایت وارد شده بر بدن موجب زوال برخی از منافع مانند شنوایی، بینایی و غیره گردد، از موارد پرداخت دیه خواهد بود که مواردی از آن در متون فقهی و قانون دیات تصریح شده است.

اطلاق کلمه مال در این ماده شامل هر نوع مالی می­شود ولی در ماده (297) قانون مذکور، به شتر، گاو، گوسفند، لباس از نوع حله­های یمن، طلا و نقره محدود گردیده که جانی در انتخاب نوع آن آزاد است و در صورت تراضی طرفین یا تعذر همه آنها قیمت هر یک از امور ششگانه فوق پرداخت می­شود و مطابق  بخشنامه شماره 12941/78/1 مورخ 8/12/78 ریاست محترم قوه قضاییه قیمت سوقیه (یوم الاداء) ملاک عمل می­باشد.

فقها در مقام تعریف، به هر نوع زخمی که از ناحیه غیر به بدن انسان وارد شود، اگر در غیر از ناحیه سر و صورت باشد جرح گویند که جمع آن جراح می­باشد و به زخم­­های سر و صورت، اشجاج می­گویند که جمع شجه می­باشد و ضرورتی ندارد زخم لزوماً با خونریزی همراه باشد و هر نوع زخم اصطلاحی و معمولی و شکستن استخوان و سوختگی بدن و نظایر آن از اقسام جرح به شمار می­آید.[2]

دیه جراحات سر و صورت

جرح عمدی موجب قصاص و جرح غیرعمدی و مواردی از جرح عمدی که امکان قصاص وجود

ندارد موجب پرداخت دیه می­باشد. مطابق ماده (480) : دیه جراحت سر و صورت به ترتیب زیر است:

1- حارصه: خراش پوست بدون آن که خون جاری شود، یک شتر.

2- دامیه: خراشی که از پوست بگذرد و مقدار اندکی وارد گوشت شود و همراه با جریان خون باشد کم یا زیاد، دو شتر.

3- متلاحمه: جراحتی که موجب بریدگی عمیق گوشت شود لکن به پوست نازک روی استخوان نرسد، سه شتر.

4- سمحاق: جراحتی که از گوشت بگذرد و به پوست نازک روی استخوان برسد، چهار شتر.

5- موضحه: جراحتی که از گوشت بگذرد و پوست نازک روی استخوان را  کنار زده و استخوان را آشکار کرده، پنج شتر.

6- هاشمه: عملی که استخوان را بشکند گرچه جراحتی را تولید نکرده باشد، ده شتر.

7- منقله: جراحتی که درمان آن جز با جابجا کردن استخوان میسر نباشد، پانزده شتر.

8- مأمومه: جراحتی که به کیسه مغز برسد  ثلث دیه کامل و یا  33 شتر دیه دارد.

9- دامغه: جراحتی که کیسه مغز را پاره کند غیر از ثلث دیه کامل ارش بر او افزوده می­گردد.

تبصره – دیه جراحت گوش و بینی و لب در حکم جراحات سر و صورت می­باشد.

همانگونه که قبلاً گفته شد، در فقه شیعه به جراحات سر و صورت شجاج می­گویند. شجاج به کسر شین جمع شجه می­باشد. در ماده (480) قانون مجازات اسلامی، نه مورد از این جراحت­ها تعریف و دیه آن مشخص شده و در تبصره آن ماده تصریح شده دیه جراحات گوش، بینی و لب در حکم جراحات سر و صورت است.

در ماده (481) دیه جراحت­های سایر اعضای بدن که دارای دیه مقدری هستند به تناسب تعیین و تصریح شده؛ چنانچه عضوی دارای دیه معین نباشد جرح وارد به آن موجب پرداخت ارش می­باشد و در تبصره ذیل آن، جراحات وارد شده بر گردن در حکم جراحت بدن تعیین شده که حاکم باید پس از کسب نظر  کارشناس ارش تعیین نماید.

مفاهیم جراحات نه گانه مذکور در ماده (480) قانون مجازات اسلامی:

1- حارصه: خراشیدگی­های سطحی پوست بدون اینکه خون جاری شود. کلمه حارصه از ریشه حرص گرفته شده که در لغت به معنای پوست است.

2- دامیه: خراشیدگی­های عمقی پوست که همراه با خونریزی و پارگی­های سطحی است که از جهت درمانی نیاز به بخیه شدن دارد. دامیه از دم به معنای خون گرفته شده است. گاهی اوقات به این زخم دامعه هم می­گویند که از ماده دمع به معنای اشک گرفته شده است؛ زیرا خون مانند قطرات اشک از محل آسیب دیده خارج  می­شود.[3]

3- متلاحمه: زخمی است که باعث بریدگی عمیق گوشت شود، عضلات را از هم بدرد ولی به پوست نازک روی استخوان نرسد؛ یعنی به پرده سمحاق که غشای نازکی بین گوشت و استخوان است نمی­رسد. متلاحمه از لحم به معنای گوشت گرفته شده است، این زخم زود التیام می­یابد و در لغت، متلاحم به معنای التیام فقها سریع است. به متلاحمه گاهی اوقات باضعه هم گفته می­شود.[4]

4- سمحاق: سمحاق به کسر سین، پرده نازکی است که روی استخوان را پوشانده است و در اصطلاح پزشکی به آن پریوست یا ضریع می­گویند. اگر جراحت آن قدر عمیق باشد که به این پرده برسد بدون آن که آن را کنار بزند به آن زخم سمحاق گویند.

5- موضحه: پارگی عمیق که سمحاق یا پریوست را پاره کرده ولی شکستگی استخوانی ایجاد نکند و استخوان را از شکاف زخم به وضوح دیده می­شود، کلمه موضحه از وضوح به معنای پدیدار و نمایان شدن گرفته شده است.

6- هاشمه: صدمه بدنی است که باعث شکستگی استخوان شود، اعم از این که همراه با پارگی نسوخ (شکستگی باز) یا بدون پارگی (شکستگی بسته) باشد؛ زیرا موضوع بند “6” ماده (480) شکستگی استخوان سر و صورت است، چه همراه با شکاف پوست و ایجاد زخم باشد چه نباشد. در هر دو صورت دیه آن دیه کامل معادل ده شتر است؛ و هاشم (بن عبدالمطلب) لقب جد پیامبر اکرم (ص) بود، به سبب این که ایشان برای قوم خویش نان تکه می­کرد.؛ و هاشم از هشم گرفته شده است هشم الشی، یعنی آن چیز را شکست و هاشم یعنی تکه کننده.

7- منقله (به تشدید قاف مکسوره): تعریفی که قانون مجازات اسلامی از منقله کرده عبارت از جراحتی است که درمان آن جز با جابه جا کردن استخوان ممکن نیست؛ یعنی جنایتی که منجر به شکستگی استخوان سر و صورت شود و برای درمان آن لزوماً باید استخوان را از جای خود به جای دیگر منتقل کنند و با جراحی ترمیمی همراه است و ضرورتی ندارد همراه با شکاف پوست باشد؛ زیرا موضوع بند “7” ماده (480) قانون مرقوم، جراحتی است که موجب جابجایی استخوان شکسته شود که دیه آن برابر با  دیه کامل معادل پانزده شتر است. البته اگر شکستگی استخوان با زخم و شکاف پوست هم همراه باشد دیه آن اضافه نخواهد شد و همان  درصد دیه کامل خواهد بود.

8- مأمومه: جراحتی که باعث شکستن استخوان سر (جمجمه) شود، به گونه­ای که به  کیسه مغز برسد. توضیح این که جمجمه محفظه­ای است متشکل از چند استخوان به هم متصل که مغز را در خود جای می­دهد و بین مغز و جمجمه پرده­ای وجود دارد که مغز را می­پوشاند، این پرده را کیسه مغز یا خریطه یا ام الراس گویند. هرگاه جنایتی سبب شکستگی استخوان سر شود و جراحت به پرده مغز برسد بدون این که پرده (کیسه) مغز را پاره کند به آن مأمومه گویند.[5] قانون مجازات اسلامی در بند “8” ماده (480) دیه آن را ثلث دیه کامل یا شتر تعیین کرده است که دو مقدار متفاوت است؛ زیرا ثلث دیه کامل  درصد دیه کامل معادل  شتر است و حال آن که در آن ماده تصریح شده چنانچه بر مبنای شتر محاسبه شود دیه آن  شتر خواهد بود. دلیل آن، روایاتی است که در این زمینه آمده و آنها دو سری هستند: در یکسری از این روایات آمده است:«وفیالمامومه ثلاث و ثلثون من الابل»[6] یعنی در مأمومه سی و سه شتر است و در برخی دیگر از روایات آمده است «و فی المأمومه ثلث الدیه»[7] یعنی در مأمومه ثالث دیه است که معادل 333/33 درصد دیه کامل معادل 333/33 شتر خواهد شد. در تحریرالوسیله، دیه جراحت مأمومه یک سوم دیه کامل تعیین و تصریح شده. در شتر نزدیکتر به احتیاط یک سوم است، هر چند درخصوص شتر اکتفاء نمودن به سی و سه شتر است. [8]

قانون مجازات اسلامی به طور مطلق دیه مأمومه را یک سوم دیه کامل ولی بر مبنای شتر سی و سه شتر تعیین کرده است. حالا اگر جانی در زمان انتخاب نوع دیه مأمومه شتر را برگزیند باید 33 شتر معادل  33 درصد دیه کامل را  بپردازد، ولی اگر غیر شتر را برگزیند باید معادل درصد دیه کامل بپردازد.

به اعتقاد برخی، مأمومه از کلمه ام در کلمات ترکیبی (ام الرفیق) و (ام الغلیظ) گرفته شده؛ به همین دلیل تعریفی که از مأمومه کرده­اند با تعریف بالا متفاوت است و مأمومه را جراحتی دانسته­اند که پس از شکسته شدن جمجمه باعث زخمی شدن پرده­های مغز (ام الراس) سخت شامه (ام الغلیظ) و عنکبوتیه و نرم شامه (ام الرقیق) گردد.[9] این تعریف با تعریف قانون مجازات اسلامی سازگاری ندارد.

9-  دامغه: دامغه از دماغ به معنای مغز گرفته شده است و دامغه به جراحتی گویند که کیسه مغز را پاره کند و به مغز برسد. در واقع دامغه مرحله پیشرفته مأمومه است؛ زیرا در جراحت مأمومه استخوان جمجمه می­شکند و جرح تا کیسه مغز می­رسد، ولی کیسه پاره نمی­شود؛ ولی در جراحت دامغه پس از شکسته شدن جمجمه، جراحت به پرده مغز سرایت می­کند و آن را پاره می­کند. با توجه به این که در شرع برای پاره شدن مغز دیه خاصی پیش بینی نشده باید برای آن ارش تعیین شود. به همین جهت در بند “9” ماده (480) قانون مجازات اسلامی تصریح شده غیر از ثلث دیه کامل (دیه مأمومه) ارش بر آن افزوده می­شود. بعضی از نویسندگان، دامغه را جراحاتی دانسته­اند که از پرده­های مغز گذشته و باعث خونریزی یا تخریب نسج مغز شود که دیه آن همان دیه مأمومه است، ولی ارش بر آن افزوده می­شود. ناگفته نماند صدمه به نسوج مغزی ممکن است عوارض مختلفی را مانند از بین رفتن شنوایی، بینایی و … به دنبال داشته باشد و چنان چه مجنی علیه بر اثر صدمه وارد شده به نسوج مغزی فوت نکند. برحسب نوع عارضه­ای که ایجاد می­شود به آن دیه و ارش جداگانه تعلق خواهد گرفت و ارشی که در قانون مجازات اسلامی برای جراحت دامغه علاوه بر ثلث دیه لحاظ شده صرفاً مربوط به پارگی مغز است و شامل عوارض مذکور نخواهد بود. همچنین اگر جنایتی باعث ضربه مغزی شود ولی با جرح شکاف پوست سر و شکستگی جمجمه همراه نباشد از مصادیق مأمومه نیست و چون دیه خاصی در شرع و قانون برای آن پیش بینی نشده ارش منظور می­شود.

جراحت­های وارده به بینی، لب،گوش و دهان:

در تبصره ماده (480) قانون مجازات اسلامی آمده است: «جراحات گوش و بینی و لب در حکم جراحات سر و صورت می­باشد» و دیه آن مطابق دیه جراحات سر و صورت تعیین می­شود، ولی در مورد جراحت دهان قانون مجازات اسلامی ساکت است. از این رو مطابق عمومات ماده (367) آن قانون باید در این خصوص ارش تعیین شود. البته تمامی جراحت­های وارد شده به گوش و بینی و لب در حکم جراحت سر و صورت و مشمول ماده (480)  قانون مجازات اسلامی نمی­باشد؛ زیرا در برخی از موارد، قانون مجازات اسلامی مقررات خاصی در رابطه با جراحت­های وارد شده به گوش، بینی و لب پیش بینی کرده از جمله در فصل سوم ضمن مواد (380 تا 385) پیرامون صدماتی که باعث از بین رفتن تمام بینی دفعتاً یا نرمه آن که پایین قصب و استخوان بینی است از بین بردن قسمتی از نرمه بینی، از بین بردن قسمتی از استخوان بینی بعد از بریدن نرمه آن – فاسد کردن بینی از طریق شکستن- سوزاندن و امثال آن – فلج کردن بینی و از بین بردن بینی فلج – از بین بردن هر یک از سوراخ­های بینی – سوراخ کردن بینی به طوری که هر دو سوراخ و پرده فاصل میان آن  پاره شود – از بین بردن نوک بینی که محل چکیدن خون است.

در فصل چهارم پیرامون صدمات وارد شده به گوش که باعث از بین رفتن مجموع دو گوش (لاله گوش خارجی) یا از بین مقداری از لاله گوش و بریدن گوش فلج ضمن مواد (386 تا 390) دیه بحث شده است.

در فصل پنجم پیرامون از بین بردن تمام یا قسمتی از دو لب – جمع کردن دو لب به گونه­ای که دندانها را نپوشاند – سست کردن لبها به طوری که با خنده و مانند آن از دندانها کنار نرود و از بین بردن لبهای فلج و بی­حس – شکافتن یک یا دو لب به طوری که دندان­ها نمایان شود ضمن مواد (391 تا 395) بحث شده است.

صدمات مذکور که عنوان در قانون مجازات اسلامی پیدا کرده و دیه و ارش آن جداگانه پیش بینی شده از شمول مقررات ماده (480) و تبصره آن خارج است و سایر جراحت­های وارد شده به بینی – گوش و لب تابع مقررات ماده (48) و دیه آن در حکم دیه جراحت سر و صورت است اداره حقوقی قوه قضاییه در نظریه شماره 3563/7 -11/9/64  در این زمینه این گونه نظر داده است: «ماده 186 قانون مجازات اسلامی (480 فعلی) مربوط است به جراحات وارد شده به سر و صورت از قبیل حارصه، دامیه، متلاحمه … حال آنکه مواد (94) و بعد و (98) و بعد قانون مذکور (ماده  386و 391)  ناظر به از بین بردن تمام یا قسمتی از گوش یا لب می­باشد. بنابراین چنانچه جنایت وارد شده به گوش یا لب صرفاً جراحت بوده بدون اینکه منجر به از بین رفتن تمام یا قسمتی از اعضای مذکور گردد با توجه به شقوق ماده (186) قانون فوق باید دیه تعیین گردد، لیکن هرگاه سبب از بین رفتن تمام یا قسمتی از اعضای مذکور گردد مواد (94 و 98) این قانون قابل اعمال است.»

دیه جراحات غیر سر و صورت:

در ماده (481)  قانون دیات آمده است: «هرگاه یکی از جراحتهای مذکور در بندهای 1 تا 5 در غیر سرو صورت واقع شود در صورتی که آن عضو دارای دیه معین باشد باید نسبت دیه آن را با دیه کامل سنجید، آنگاه به مقدار همان نسبت دیه جراحت­های فوق را که در غیر سر و صورت واقع
می­شود تعیین گردد و در صورتی که آن عضو دارای دیه معین نباشد دادن ارش لازم است.

تبصره: جراحات وارد شده به گردن در حکم جراحات بدن می­باشد.»

مطابق مقررات ماده (480)  قانون مجازات اسلامی و تبصره ذیل آن، جراحت­های حارصه، دامیه، متلاحمه، سمحاق، موضحه، هاشمه، منقله، مأمومه و دامغه اگر در سر و صورت و بینی و لب و گوش واقع شود دیه آن یکسان است؛ ولی برطبق ماده (481) اگر پنج قسم اول این  جراحتها یعنی حارصه، دامیه، متلاحمه، سمحاق و موضحه در غیر سر و صورت و بینی و لب و گوش واقع شود چنانچه آن عضو مجروح دارای دیه معین باشد باید نسبت دیه آن عضو را به دیه کامل سنجید، آن گاه به مقدار همان نسبت دیه جراحت­های فوق را که در غیر نواحی چهارگانه فوق واقع می­شود تعیین نمود.

به عنوان مثال: اگر یک مورد جراحت دامیه در ناحیه دست کسی واقع شود دیه آن این گونه محاسبه می­شود:

شتر 1= (2 شتر) دیه دامیه در سر و صورت x  (50شتر) دیه دست : (100 شتر) دیه کامل و اگر این جراحت در انگشت کسی واقع شود دیه آن 002/0 دیه کامل معادل 2 دینار خواهد شد.

یک شتر  2/0 = 20/0 =(2 شتر) دیه دامیه در سر و صورتx (10 شتر) دیه انگشت : (100 شتر) دیه کامل و 2/0 یک شتر معادل 002/0 دیه کامل یا 2 دینار می­باشد.

این فرمول در مورد جراحت اعضایی از بدن قابل اجراست که دیه معین داشته باشند و در مورد سایر قسمتهای بدن مانند پشت، پهلو، شانه و سینه که دیه معین ندارد بر طبق قسمت اخیر ماده (481) قانون مجازات باید ارش تعیین شود.

جرح وارد شده بر گردن:

در تبصره ماده (481) آمده است: «جراحات وارد شده به گردن در حکم جراحات بدن می­باشد» از متن ماده مرقوم دو گونه برداشت می­شود: یکی این که جرح وارد شده بر گردن، دیه مقدر ندارد و باید برای آن ارش منظور شود. برداشت دیگر این است که دیه گردن معادل دیه کامل است؛ چون قطع گردن موجب مرگ است. پس دیه جرح وارد شده بر گردن همانند جرح وارد شده بر سر و صورت است. اداره حقوقی در نظریه شماره 6605/7 مورخ 21/12/64 از نظر دوم پیروی کرده است؛ ولی به نظر می­رسد تعیین ارش در این خصوص با موازین فقهی و حقوقی سازگارتر است.[10]

دیه جراحتی که به درون بدن انسان وارد می­شود (جائفه) در ماده (482) قانون دیات آمده است: «دیه جراحتی که به درون بدن انسان وارد می­شود به ترتیب زیر است:

الف) جائفه: جراحتی که با هر وسیله و از هر جهت به شکم یا سینه یا پشت یا پهلوی انسان وارد شود ثلث دیه کامل است.

ب) هرگاه وسیله­ای از یک طرف بدن فرو رفته و از طرف دیگر بیرون آمده باشد دو ثلث دیه کامل دارد.

تبصره: وسیله وارد کننده جراحت اعم از سلاح سرد و گرم است.»

جائفه از جوف گرفته شده و مطابق مقررات ماده (482) عبارت از جراحتی است که به داخل بدن انسان راه پیدا کند و مقصود از بدن در اینجا حفره­های (فضای توخالی) بدن است که شامل سینه ، شکم ، پشت و دو پهلو است.[11] و به سایر اعضا و نقاط بدن از جمله حفرات بینی، مجاری بول و ادرار و غیره تسری پیدا نمی­کند و تفاوتی نمی­کند این جرح با چه وسیله­ای و از چه جهتی وارد حفرات بدن شود، بلکه با هر وسیله و از هر جهتی وارد شود جائفه محسوب است. حتی در نظر برخی از فقها[12] اگر جراحت به اندازه سوراخ سوزن به فضای خالی درون بدن برسد زخم جائفه تحقق یافته و دیه آن ثلث دیه کامل خواهد بود. اگر چیزی از یک طرف وارد یکی از حفرات فوق در بند بالا شود و از طرف دیگر خارج شود، دو جائفه محسوب است و برطبق بند “ب” ماده (482) دیه آن دو سوم دیه کامل است.

دیه جراحت وارد شده به اعضای داخلی بدن انسان مثل کبد و شش به همراه جائفه (عدم تداخل دیات):

با توجه به اینکه در منابع فقهی که قانون مجازات اسلامی برگرفته از آن است، جائفه به جراحتی گفته می­شود که به درون حفره­های  بدن راه پیدا کند و شامل جرح وارد شده به سایر اعضای بدن نمی­شود. بنابراین، اگر بر اثر جنایت، اعضای داخلی بدن انسان مجروح شود دیه جائفه به دیه یا ارش جراحت اعضای داخلی بدن اضافه می­شود؛ و به اعتقاد مرحوم “علامه حلی” «هرگاه براثر جراحت جائفه عضوی از اعضای داخلی بدن مثل کبد، قلب و طحال، آشکار شود و بر اثر برخورد چاقو سوراخی در آن حاصل شود، مورد حکومت خواهد بود.» [13]

به نظر برخی از فقهای معاصر،[14] در صورتی که بر اثر زخم جائفه، عضوی از بدن مجنی علیه فلج شود، علاوه بر دیه جائفه، دیه عضو فلج شده هم، باید پرداخت شود. اداره حقوقی قوه قضاییه در نظریه شماره  1643/7 مورخ  24/5/68 اعلام داشته: «دیه جائفه منصرف از مواردی است که جرح موجب صدمه اعضای داخلی گردد. بنابراین، اگر جراحت جائفه مثلاً موجب صدمه کبد یا طحال یا روده یا معده یا سایر جوارح گردد، ارش آن مطابق ماده (210) قانون دیات (495 فعلی) بر دیه جائفه افزوده می­گردد. »

جائفه همراه با شکستگی استخوان:

اگر چیزی دربدن انسان فرو رود و در مسیر آن راه باعث شکستگی استخوان شود، با توجه به آن چه در بالا گفته شد، جانی باید علاوه بر دیه جائفه، دیه شکستگی استخوان را مطابق مقررات قانون دیات بپردازد؛ زیرا شکستگی استخوان و جراحت جائفه دو جنایت جداگانه محسوب می­شوند؛ مثلاً اگر گلوله­ای توسط شخصی از اسلحه­ای شلیک و به پهلوی شخصی فرو رود و استخوان دنده او بشکند و از طرف مقابل بدن او خارج شود جانی باید علاوه بر دیه جائفه (دو جائفه) دیه شکستگی استخوان دنده را نیز بپردازد. اداره حقوقی طی نظریه شماره 1277 مورخ 27/4/70 این گونه نظر داده است:

«برای وسیله­ای که به بدن فرو رود و از طرف دیگر بیرون آمده طبق بند “ب” ماده (188) قانون دیات (482 فعلی) و برای استخوانی که در مسیر ورود و خروج شکسته شده، اگر شکستگی آن استخوان دیه مخصوص ندارد، طبق ماده (75) همان قانون، دیه تعیین و جانی می­باید هر دو را به مجنی علیه بپردازد.»

دیه جراحتی که در اعضای انسان فرو می­رود (نافذه):

نافذه، مؤنث نافذ و اسم فاعل است و از نفذ گرفته شده است و جمع آن نوافذ می­باشد. معنای آن عبارت از جراحتی است که به داخل دست یا پای انسان نفوذ کند مثل اینکه گلوله یا نیزه در دست یا پای شخصی فرو رود جراحتی که در اثر آن ایجاد می­شود نافذه نام دارد و دیه نافذه در مرد یک صد دینار معادل یک دهم (ده درصد) دیه کامل است و برای جراح نافذه زن ارش تعیین می­شود.

همانگونه که در مورد جراحت جائفه گفته شد، اگر در اثر فرو رفتن شیء در بدن (نافذه) با شکستگی استخوان دست یا پا همراه باشد دو دیه تعلق می­گیرد: یکی بابت نافذه و دیگری بابت شکستن استخوان عضو و در اینجا اصل عدم تداخل دیات جاری است.

در ماده (484) قانون دیات آمده است: «هرگاه نیزه یا گلوله یا مانند آن در دست یا پا فرو رود در صورتی که مجنی علیه مرد باشد دیه آن یک صد دینار و در صورتی که زن باشد دادن ارش لازم است.»

به نظر می­رسد این حکم مخصوص عضوی است که دیه قطع آن بیش از یک صد دینار باشد؛[15] زیرا اگر دیه قطع عضوی صد دینار یا کمتر باشد مانند انگشتان دست و پا یا هر یک از بندهای آن، منطقی نیست نافذه برابر قطع همان عضو یا بیشتر از آن باشد. به عنوان مثال: دیه قطع هر یک از بندهای سه گانه انگشت میانی یک سی­ام دیه کامل یا 33/33 دینار است؛ اگر مقررات ماده مرقوم در مورد بندهای انگشت موصوف جاری باشد دیه آن  دیه 10% دیه کامل یا یک صد دینار خواهد شد.

دیه جرح اعضای داخلی بدن انسان:

قانون مجازات اسلامی در این خصوص ساکت است. مطابق نظر آن گروه از فقها که قاعده مطرح شده پیرامون دیه[16]  را شامل اعضای داخلی نمی­دانند، طبیعی است جرح این اعضا نیز دیه مقدر نداشته و بابت آن ارش پرداخت خواهد شد؛ ولی برطبق نظری که قاعده فوق را شامل اعضای داخلی می­دانند  باید از فقهای عظام کسب نظر شود، آیا مقررات ماده (481) قانون مجازات اسلامی مبنی بر اینکه «هرگاه یکی از جراحت­های مذکور در بندهای “1” تا “2” ماده (480) در غیر سر و صورت واقع شود، در صورتی که آن عضو دارای دیه معین باشد باید نسبت دیه آن را با دیه کامل سنجید و آنگاه به مقدار همان نسبت دیه جراحت­های فوق را که در غیر سر و صورت واقع می­شود تعیین گردد.» در مورد اعضای داخلی هم مجری است یا خیر؟ البته به نظر می­رسد نظر گروه نخست (آیت ا… سید محمد حسن مرعشی) مبنی بر عدم شمول قاعده مطرح شده نسبت به اعضای داخلی بدن با مقررات قانون دیات سازگاری بیشتری داشته باشد؛ زیرا در پایان ماده (481) تصریح شده اگر عضوی دیه مقدر نداشته باشد از شمول مقررات آن ماده خارج است و برای جرح آن باید ارش تعیین شود و چون در قانون دیات صرفاً برای اعضای ظاهری دیه پیش بینی شده از این رو مطابق عمومات ماده (367) آن قانون باید در مورد صدمات وارد شده به اعضای داخلی بدن پس از کسب نظر کارشناس (ماده 495) ارش منظور گردد.

مشاوره رایگان قضایی
هموطنان می توانند سوالات خود را
از ساعت 8 صبح تا 2 بعد از ظهر با شماره 129 تماس حاصل فرمایند.
.
و از ساعت 2 بعدازظهر تا 6 بعدازظهر با شماره 09121900500 تماس تلفنی حاصل فرمایند.
.
همچنین هموطنان می توانند از طریق برنامه واتس آپ در طول 24 ساعت شبانه روز سوالات خود را نیز ارسال نمایند و پاسخ دریافت نمایند و همچنین مشاوران قضایی آماده تنظیم دادخواست و لایحه نیز می باشند.

همچنین به اطلاع می رساند
کل فرم های قضایی با متن لازم در لینک ذیل موجود است
http://iran5050.com/?cat=138
که شما می توانید رایگان دانلود کنید و در دادگاه استفاده نمایید
تنها کافیست که فرم مورد نظر خود را جستجو نمایید

در مورد دیه اعضای مختلف بدن بطور کامل و بصورت تشریحی در لینک ذیل موجود می باشد.
http://iran5050.com/?p=5877
کلیه اطلاعات لازم در مورد دیه بصورت جزء به جزء توضیح داده شده است.

در مورد طلاق لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=طلاق
در مورد عدم تمکین لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=عدم+تمکین
در مورد ضرب و جرح لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=ضرب+و+جرح
در مورد مهریه لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=مهریه
در مورد نفقه لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=در+مورد+نفقه
در مورد تصادف لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=تصادف
در مورد دعاوی ملکی لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?s=ملک
در مورد چک لینک ذیل را مطالعه نمایید
http://iran5050.com/?s=چک
و در مورد سامانه ثنا لینک ذیل را مطالعه فرمایید
سامانه ثنا روند پرونده شما را اعلام می نماید و شما می توانید از شکایت و موضوع شکایت و دستور قاضی مطلع شوید
http://iran5050.com/?s=سامانه+ثنا
در مورد دریافت خدمات قضایی از تلفن همراه لینک ذیل را مطالعه فرمایید
مانند فراموشی رمز ورود و غیره
http://iran5050.com/?p=857
در مورد شکایت از قضات لینک ذیل را مطالعه فرمایید
http://iran5050.com/?p=2625

لازم بذکر است
در بسیاری موارد شهروندان با توجه به پرداخت هزینه بالای وکلاء ، متاسفانه هیچ نتیجه ای بدست نیاورده اند
لذا این سامانه در جهت رفاه شهروندان ایرانی داخل و خارج کشور و کاهش هزینه های قضایی در صورت نیاز به لایحه ، دادخواست ، شکایت، دفاعیه ، مطالعه پرونده ،تجدید نظرخواهی و اعاده دادرسی ، درخواست خود با را به همرا مدارک ارسال نمایید تا کارشناسان مجرب و دانشگاهی ، درخواست شما را بررسی کرده و مدارک لازم را تنظیم و برای شما ارسال نمایند.
همچنین مستقیما می توانید از کانال تلگرامی ذیل کلیه اطلاعات لازم را بدست آورید.
iran5050com@
@iran5050com
https://chat.whatsapp.com/LXJ0EtK4nSV3I7cC0192nV
از صبر و شکیبایی شما متشکریم

Loading

انتشار توسط 8 تم
با کلیک روی عکس،  سوال خود را یطور خودکار درواتساپ طرح نمایید وپاسخ رایگان دریافت نمایید