وارد کردن صدمه بدنی به انسان یا حیوان.
جنایت عبارت است از ایراد هر گونه صدمه دارای کیفر شرعی) مانند قصاص، دیه، ارش یا کفّاره (به تمامیت جسمی انسانی یا حیوانی. البته واژه »جنایت« در لغت1 و نیز متون دینی معادل واژه »ذنب« و »معصیت« یعنی ارتکاب گناه آمده است. در کلمات فقها نیز به معنای ارتکاب حرام در حال احرام حج یا کارهای ممنوع در محدوده حرم به کار رفته است؛ 2 لیکن معنای خاص فقهی آن، وارد کردن صدمه بدنی به دیگری است؛ اعم از کشتن، ایراد جراحت و یا شکستگی و مانند اینها.
گستره جنایت، جنایت بر حیوان و حتی جنایت توسط حیوان را در بر میگیرد؛ 3 بلکه برخی قدما آن را در مفهومی فراتر از صدمه زدن به تمامیت جسمی انسان و حیوان به کار برده و بر خساراتی که حیوانات به اموال دیگران میزنند نیز جنایت اطلاق کردهاند. 4 برخی قدما ارتکاب گناهان موجب حد را نیز از جنایات شمردهاند5) ر حدود (. و برخی دیگر از آنان، گستره جنایت را به نوشیدنیهای حرام و ارتکاب کارهای خلاف عفت، مانند زنا و جنایت بر دیگری تعمیم داده؛ و جنایت بر دیگری را اعم از جنایت بر نفس و مال و عِرض دانسته؛ و جنایت بر نفس را به جنایت بر
انسان و حیوان؛ به کشتن و وارد کردن آسیب بدنی؛ و جنایت بر مال را به دزدی وآنچه در حکم دزدی است، مانند نبش قبر و برداشتن کفن؛ و جنایت بر عرض را به قذف) ر قذف (و گفتن سخنان آزار دهنده تقسیم کردهاند؛ 6 لیکن معروف و مشهور در معنای جنایت همان ایراد صدمه به تمامیت جسمی انسان یا حیوان است و برای اتلاف مال و وارد کردن زیانهای مالی، بیشتر از واژگانی چون »غصب«، »سرقت« و »اتلاف« استفاده شده است. موضوع سخن در این مقاله همین معنا از جنایت است که در بابهای قصاص و دیات مطرح شده است. البته در برخی منابع فقهی عنوان »کتاب جنایات« جایگزین عنوان »کتاب دیات و قصاص« شده است؛ لیکن در برخی از این منابع، در کتاب جنایات، قصاص و دیات در دو بخش جداگانه مطرح شده است7 و در بعضی دیگر، قصاص تحت عنوان باب جنایات، مطرح و برای دیات بابی مستقل تحت عنوان »کتاب دیات« منعقد شده است. 8
انواع جنایات: جنایت به لحاظ ماهیّت به قتل و ضرب و جرح؛ به لحاظ متعلق به جنایت بر انسان و حیوان و به لحاظ داشتن و نداشتن قصد آسیب رسانی به عمد، شبه عمد و خطایی تقسیم میگردد. جنایت عمدی عبارت است از جنایت شخص عاقل بالغی که قصد انجام دادن فعل و نیز آسیبی را که به سبب آن ایجاد شده داشته باشد. جنایت شبه عمد عبارت است از جنایت شخص عاقل بالغی که قصد ارتکاب فعل منجر به آسیب را داشته، لیکن قصد آسیب زدن را نداشته باشد. جنایت خطایی نیز عبارت است از جنایت شخص عاقل بالغی که قصد ارتکاب فعل و نیز آسیب ایجاد شده توسط آن را نداشته باشد، یا جنایت توسط نابالغ یا دیوانه صورت گرفته باشد. 9
جنایت بر انسان: جنایت عمدی بر انسان موجب ثبوت قصاص) ر قصاص (است و دیه بنابر قول مشهور جز در صورت مصالحه و توافق جانی با آسیب دیده یا با اولیای مقتول، ثابت نمیشود.
جنایت شبه عمد بر انسان موجب ثبوت دیه در مال جانی، و جنایت خطایی محض بر انسان موجب ثبوت دیه بر عاقله) ر عاقله (است) ر دیات (.
کشتن انسانی دیگر؛ خواه به عمد یا غیر عمد در صورت مباشرت در قتل، موجب ثبوت کفّاره) ر کفّاره (بر قاتل است. با این تفاوت که در قتل عمد، کفّاره جمع) آزاد کردن برده، دو ماه روزه گرفتن و شصت فقیر را سیر کردن (و بنابر قول مشهور، در قتل غیر عمد، کفّاره مرتّبه) آزاد کردن برده و در صورت ناتوانی از آن، دو ماه روزه گرفتن و با عجز از آن، شصت فقیر را سیر کردن (واجب است. 10 در صورت تسبیب) ر تسبیب (کفّاره واجب نیست) ر قتل (.
مباشرت و تسبیب: تحقق جنایت گاه به گونه مباشرت است؛ بدین معنا که جانی مستقیم و بدون واسطه، مرتکب جنایت میشود، مانند اینکه با سلاح سرد یا گرم کسی را بکشد، و گاه به نحو تسبیب؛ یعنی فراهم کننده مقدمات و شرایط تحقق جنایت است، مانند اینکه کسی در محل آمد و شد مردم چاهی بکند و دیگری در آن بیفتد و بمیرد. گاهی نیز ایجاد جنایت به نحو مباشرت و تسبیب است، مانند اینکه کسی در محل عبور و مرور چاهی بکند و فردی، دیگری را در آن بیندازد. در فرض نخست، مباشر و در فرض دوم، مسبّب ضامن است. در فرض سوم، مباشر ضامن است، مگر آنکه مسبّب قویتر باشد؛ به گونهای که بروز جنایت به او نسبت داده شود نه به مباشر، مانند موردی که مباشر همچون حیوان، فاقد اراده و شعور باشد که در این صورت مسبّب ضامن خواهد بود. 11
راههای ثبوت جنایت: جنایت با اقرار) ر اقرار (، بیّنه) ر بیّنه (و یا قسامه) ر قسامه (ثابت میشود.
تداخل جنایات: به قول مشهور، جنایت بر اطراف با جنایت بر منافع تداخل نمیکند، مانند ایراد ضربه بر سر کسی و شکافتن آن و زایل شدن عقل او. نتیجه آن ثبوت دو دیه – دیه جراحت سر و دیه زوال عقل – بر عهده جانی است. در اینکه قصاص عضو با قصاص نفس تداخل میکند یا نه، اختلاف است، مانند اینکه کسی ابتدا دست کسی را قطع کند و سپس او را بکشد. بنابر قول دوم، دو قصاص ثابت میشود؛ یکی قصاص طرف) قطع دست جانی (و دیگری قصاص نفس. 12 البته اگر جانی، شخص را مجروح کند و وی بر اثر عارضه جراحت بمیرد، قصاص طرف با قصاص نفس
تداخل میکند و در نتیجه تنها قصاص نفس بر جانی ثابت میگردد. 13
وارث قصاص، دیه و عفو: به گفته برخی، هر فردی که وارث مال میّت است، وارث دیه، قصاص و عفو او نیز هست، جز زن و شوهر که قصاص را به ارث نمیبرند. برخی دیگر گفتهاند: نزدیکان مادری میّت همچون برادر و خواهر مادر میّت، هیچ یک از آن سه را به ارث نمیبرند. تنها نزدیکان پدری میّت، آنها را به ارث میبرند. برخی نیز گفتهاند: زنها مطلقا – اعم از خویشان پدری و مادری – قصاص و عفو را به ارث نمیبرند.
چنانچه مجنیّ علیه ولیّای نداشته باشد، امام علیه السّلام در گرفتن دیه و قصاص، ولیّ دم او خواهد بود. 14
جنایت بر حیوان: حیوانی که جنایت بر آن واقع شده یا حلال گوشت است، مانند گوسفند و گاو و یا حرامگوشت. حرامگوشت نیز یا تذکیهپذیر است) ر تذکیه (، مانند درندگان بنابر نظر مشهور، یا تذکیهپذیر نیست. نوع دوم یا دارای ارزش است و مسلمان میتواند آن را مالک شود، مانند سگ گله یا چنین نیست، مانند خوک.
جنایت بر حیوان حلال گوشت یا به اتلاف آن با تذکیه است، یا با غیر تذکیه و یا به قطع عضوی و یا شکستن استخوانی. در فرض نخست، مابه التفاوت قیمت زنده و تذکیه شده حیوان بر عهده جانی است. آیا مالک میتواند حیوان تذکیه شده را به جانی بدهد و قیمت آن را مطالبه کند یا نه؟ نظر برخی قدما قول اوّل و نظر متأخران، قول دوم است. در فرض دوم) اتلاف با غیر تذکیه (تلف کننده باید قیمت روز اتلاف حیوان را بپردازد. قطع عضو یا شکستن استخوانی از حیوان، بنابر مشهور، موجب ثبوت ارش) مابه التفاوت قیمت سالم و معیوب (بر جانی است. 15
حکم جنایت بر حیوان حرام گوشت تذکیهپذیر نیز همان حکم حیوان حلال گوشت است؛ 16 اما نسبت به حیوان حرام گوشت غیر تذکیهپذیر که ارزشی ندارد، چیزی بر عهده جانی نیست. البته اگر خوک متعلق به کافری باشد که مالش محترم است، مانند کافر ذمّیِ متعهد به شرایط ذمّه، تلف کننده ضامن قیمت آن است.
بنابر مشهور، در اتلاف سگ شکاری چهل درهم، سگ گله و نگهبان باغ بیست
درهم، و سگ نگهبان مزرعه یک قفیز) ر قفیز (گندم بر عهده تلف کننده است. 17 برخی در هر چهار مورد تلف کننده را ضامن قیمت سگ دانستهاند. البته در سگ شکاری گفتهاند: اگر قیمت آن کمتر از چهل درهم باشد، تلف کننده باید همان چهل درهم را بپردازد. 18
جنایت توسط حیوان: حفظ حیوانی که حالت حمله به مردم را دارد، مانند سگ گزنده و شتر مست، بر صاحبش واجب است و در صورت کوتاهی در حفظ و حمله حیوان و صدمه زدن به کسی، مالک ضامن است. چنان که اگر شخصی در مقام دفاع از خود چنین حیوانی را بکشد، ضامن نیست. 19
اگر حیوانی به حیوانی دیگر صدمه بزند، در صورتی که صدمه زننده در قلمرو حیوان دیگر داخل شده و مالکش در حفظ آن کوتاهی کرده باشد، مالک حیوان ضامن است؛ امّا اگر صدمه زننده حیوان مقابل باشد، ضمانتی متوجه مالک آن نیست. 20
کسی که با اجازه وارد خانهای شده، اگر سگ صاحبخانه به او آسیبی برساند، صاحبخانه ضامن است. 21
کسی که سوار بر حیوانی است، چنانچه حیوان با دستهای خود به کسی آسیب بزند، سوار ضامن است. در ضمانت صدماتی که حیوان با سر خود میزند اشکال است. بسیاری از فقها در این فرض نیز قائل به ضمان سوار شدهاند. برخی، حکم جنایت با پاها را همچون جنایت با دستها دانستهاند. کسی که پیاده پیشاپیش حیوان، آن را میبرد حکم سواره را دارد.
اگر صاحب حیوان در کنار آن ایستاده باشد یا پیاده پشت سر حیوان آن را میبرد، ضامن آسیبهایی است که حیوان با دست یا پای خود به کسی وارد میکند. 22
جنایت در حرم: کسی که در خارج حرم جنایتی مرتکب شده و سپس به حرم پناه برده است تا هنگام بیرون آمدن از آن جا در امان است. البته میتوان در خوردن و نوشیدن بر او سخت گرفت تا بیرون بیاید. و اگر در حرم مرتکب جنایت شده، میتوان او را در حرم کیفر کرد. 23
حیوانات وحشی غیر دریایی حرم دارای حرمتند و شکار کردن آنها حرام و موجب ثبوت کفّاره است24) ر حرم (.
فقیه محقق، حجتالاسلام دکتر حشمدار (دام ظلّه)
سامانه پژوهشی فقهی و حقوقی
به آگاهی میرسد که شهروندان ایرانی داخل و خارج از کشور ـ اعم از عموم مردم، اندیشمندان، قضات، و وکلای گرامی ـ میتوانند پرسشهای فقهی و حقوقی خود را هر روز ساعت ۷ تا ۸ صبح بهصورت مستقیم و رایگان با حضرت استاد در میان گذارند.
شماره تماس مستقیم: ۰۹۱۲۱۹۰۰۵۰۰
حضرت استاد، به لطف الهی، آماده پاسخگویی به پرسشهای شما به چهار زبان فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسوی میباشند.
وارد کردن صدمه بدنی به انسان یا حیوان.
جنایت عبارت است از ایراد هر گونه صدمه دارای کیفر شرعی) مانند قصاص، دیه، ارش یا کفّاره (به تمامیت جسمی انسانی یا حیوانی. البته واژه »جنایت« در لغت1 و نیز متون دینی معادل واژه »ذنب« و »معصیت« یعنی ارتکاب گناه آمده است. در کلمات فقها نیز به معنای ارتکاب حرام در حال احرام حج یا کارهای ممنوع در محدوده حرم به کار رفته است؛ 2 لیکن معنای خاص فقهی آن، وارد کردن صدمه بدنی به دیگری است؛ اعم از کشتن، ایراد جراحت و یا شکستگی و مانند اینها.
گستره جنایت، جنایت بر حیوان و حتی جنایت توسط حیوان را در بر میگیرد؛ 3 بلکه برخی قدما آن را در مفهومی فراتر از صدمه زدن به تمامیت جسمی انسان و حیوان به کار برده و بر خساراتی که حیوانات به اموال دیگران میزنند نیز جنایت اطلاق کردهاند. 4 برخی قدما ارتکاب گناهان موجب حد را نیز از جنایات شمردهاند5) ر حدود (. و برخی دیگر از آنان، گستره جنایت را به نوشیدنیهای حرام و ارتکاب کارهای خلاف عفت، مانند زنا و جنایت بر دیگری تعمیم داده؛ و جنایت بر دیگری را اعم از جنایت بر نفس و مال و عِرض دانسته؛ و جنایت بر نفس را به جنایت بر
انسان و حیوان؛ به کشتن و وارد کردن آسیب بدنی؛ و جنایت بر مال را به دزدی وآنچه در حکم دزدی است، مانند نبش قبر و برداشتن کفن؛ و جنایت بر عرض را به قذف) ر قذف (و گفتن سخنان آزار دهنده تقسیم کردهاند؛ 6 لیکن معروف و مشهور در معنای جنایت همان ایراد صدمه به تمامیت جسمی انسان یا حیوان است و برای اتلاف مال و وارد کردن زیانهای مالی، بیشتر از واژگانی چون »غصب«، »سرقت« و »اتلاف« استفاده شده است. موضوع سخن در این مقاله همین معنا از جنایت است که در بابهای قصاص و دیات مطرح شده است. البته در برخی منابع فقهی عنوان »کتاب جنایات« جایگزین عنوان »کتاب دیات و قصاص« شده است؛ لیکن در برخی از این منابع، در کتاب جنایات، قصاص و دیات در دو بخش جداگانه مطرح شده است7 و در بعضی دیگر، قصاص تحت عنوان باب جنایات، مطرح و برای دیات بابی مستقل تحت عنوان »کتاب دیات« منعقد شده است. 8
انواع جنایات: جنایت به لحاظ ماهیّت به قتل و ضرب و جرح؛ به لحاظ متعلق به جنایت بر انسان و حیوان و به لحاظ داشتن و نداشتن قصد آسیب رسانی به عمد، شبه عمد و خطایی تقسیم میگردد. جنایت عمدی عبارت است از جنایت شخص عاقل بالغی که قصد انجام دادن فعل و نیز آسیبی را که به سبب آن ایجاد شده داشته باشد. جنایت شبه عمد عبارت است از جنایت شخص عاقل بالغی که قصد ارتکاب فعل منجر به آسیب را داشته، لیکن قصد آسیب زدن را نداشته باشد. جنایت خطایی نیز عبارت است از جنایت شخص عاقل بالغی که قصد ارتکاب فعل و نیز آسیب ایجاد شده توسط آن را نداشته باشد، یا جنایت توسط نابالغ یا دیوانه صورت گرفته باشد. 9
جنایت بر انسان: جنایت عمدی بر انسان موجب ثبوت قصاص) ر قصاص (است و دیه بنابر قول مشهور جز در صورت مصالحه و توافق جانی با آسیب دیده یا با اولیای مقتول، ثابت نمیشود.
جنایت شبه عمد بر انسان موجب ثبوت دیه در مال جانی، و جنایت خطایی محض بر انسان موجب ثبوت دیه بر عاقله) ر عاقله (است) ر دیات (.
کشتن انسانی دیگر؛ خواه به عمد یا غیر عمد در صورت مباشرت در قتل، موجب ثبوت کفّاره) ر کفّاره (بر قاتل است. با این تفاوت که در قتل عمد، کفّاره جمع) آزاد کردن برده، دو ماه روزه گرفتن و شصت فقیر را سیر کردن (و بنابر قول مشهور، در قتل غیر عمد، کفّاره مرتّبه) آزاد کردن برده و در صورت ناتوانی از آن، دو ماه روزه گرفتن و با عجز از آن، شصت فقیر را سیر کردن (واجب است. 10 در صورت تسبیب) ر تسبیب (کفّاره واجب نیست) ر قتل (.
مباشرت و تسبیب: تحقق جنایت گاه به گونه مباشرت است؛ بدین معنا که جانی مستقیم و بدون واسطه، مرتکب جنایت میشود، مانند اینکه با سلاح سرد یا گرم کسی را بکشد، و گاه به نحو تسبیب؛ یعنی فراهم کننده مقدمات و شرایط تحقق جنایت است، مانند اینکه کسی در محل آمد و شد مردم چاهی بکند و دیگری در آن بیفتد و بمیرد. گاهی نیز ایجاد جنایت به نحو مباشرت و تسبیب است، مانند اینکه کسی در محل عبور و مرور چاهی بکند و فردی، دیگری را در آن بیندازد. در فرض نخست، مباشر و در فرض دوم، مسبّب ضامن است. در فرض سوم، مباشر ضامن است، مگر آنکه مسبّب قویتر باشد؛ به گونهای که بروز جنایت به او نسبت داده شود نه به مباشر، مانند موردی که مباشر همچون حیوان، فاقد اراده و شعور باشد که در این صورت مسبّب ضامن خواهد بود. 11
راههای ثبوت جنایت: جنایت با اقرار) ر اقرار (، بیّنه) ر بیّنه (و یا قسامه) ر قسامه (ثابت میشود.
تداخل جنایات: به قول مشهور، جنایت بر اطراف با جنایت بر منافع تداخل نمیکند، مانند ایراد ضربه بر سر کسی و شکافتن آن و زایل شدن عقل او. نتیجه آن ثبوت دو دیه – دیه جراحت سر و دیه زوال عقل – بر عهده جانی است. در اینکه قصاص عضو با قصاص نفس تداخل میکند یا نه، اختلاف است، مانند اینکه کسی ابتدا دست کسی را قطع کند و سپس او را بکشد. بنابر قول دوم، دو قصاص ثابت میشود؛ یکی قصاص طرف) قطع دست جانی (و دیگری قصاص نفس. 12 البته اگر جانی، شخص را مجروح کند و وی بر اثر عارضه جراحت بمیرد، قصاص طرف با قصاص نفس
تداخل میکند و در نتیجه تنها قصاص نفس بر جانی ثابت میگردد. 13
وارث قصاص، دیه و عفو: به گفته برخی، هر فردی که وارث مال میّت است، وارث دیه، قصاص و عفو او نیز هست، جز زن و شوهر که قصاص را به ارث نمیبرند. برخی دیگر گفتهاند: نزدیکان مادری میّت همچون برادر و خواهر مادر میّت، هیچ یک از آن سه را به ارث نمیبرند. تنها نزدیکان پدری میّت، آنها را به ارث میبرند. برخی نیز گفتهاند: زنها مطلقا – اعم از خویشان پدری و مادری – قصاص و عفو را به ارث نمیبرند.
چنانچه مجنیّ علیه ولیّای نداشته باشد، امام علیه السّلام در گرفتن دیه و قصاص، ولیّ دم او خواهد بود. 14
جنایت بر حیوان: حیوانی که جنایت بر آن واقع شده یا حلال گوشت است، مانند گوسفند و گاو و یا حرامگوشت. حرامگوشت نیز یا تذکیهپذیر است) ر تذکیه (، مانند درندگان بنابر نظر مشهور، یا تذکیهپذیر نیست. نوع دوم یا دارای ارزش است و مسلمان میتواند آن را مالک شود، مانند سگ گله یا چنین نیست، مانند خوک.
جنایت بر حیوان حلال گوشت یا به اتلاف آن با تذکیه است، یا با غیر تذکیه و یا به قطع عضوی و یا شکستن استخوانی. در فرض نخست، مابه التفاوت قیمت زنده و تذکیه شده حیوان بر عهده جانی است. آیا مالک میتواند حیوان تذکیه شده را به جانی بدهد و قیمت آن را مطالبه کند یا نه؟ نظر برخی قدما قول اوّل و نظر متأخران، قول دوم است. در فرض دوم) اتلاف با غیر تذکیه (تلف کننده باید قیمت روز اتلاف حیوان را بپردازد. قطع عضو یا شکستن استخوانی از حیوان، بنابر مشهور، موجب ثبوت ارش) مابه التفاوت قیمت سالم و معیوب (بر جانی است. 15
حکم جنایت بر حیوان حرام گوشت تذکیهپذیر نیز همان حکم حیوان حلال گوشت است؛ 16 اما نسبت به حیوان حرام گوشت غیر تذکیهپذیر که ارزشی ندارد، چیزی بر عهده جانی نیست. البته اگر خوک متعلق به کافری باشد که مالش محترم است، مانند کافر ذمّیِ متعهد به شرایط ذمّه، تلف کننده ضامن قیمت آن است.
بنابر مشهور، در اتلاف سگ شکاری چهل درهم، سگ گله و نگهبان باغ بیست
درهم، و سگ نگهبان مزرعه یک قفیز) ر قفیز (گندم بر عهده تلف کننده است. 17 برخی در هر چهار مورد تلف کننده را ضامن قیمت سگ دانستهاند. البته در سگ شکاری گفتهاند: اگر قیمت آن کمتر از چهل درهم باشد، تلف کننده باید همان چهل درهم را بپردازد. 18
جنایت توسط حیوان: حفظ حیوانی که حالت حمله به مردم را دارد، مانند سگ گزنده و شتر مست، بر صاحبش واجب است و در صورت کوتاهی در حفظ و حمله حیوان و صدمه زدن به کسی، مالک ضامن است. چنان که اگر شخصی در مقام دفاع از خود چنین حیوانی را بکشد، ضامن نیست. 19
اگر حیوانی به حیوانی دیگر صدمه بزند، در صورتی که صدمه زننده در قلمرو حیوان دیگر داخل شده و مالکش در حفظ آن کوتاهی کرده باشد، مالک حیوان ضامن است؛ امّا اگر صدمه زننده حیوان مقابل باشد، ضمانتی متوجه مالک آن نیست. 20
کسی که با اجازه وارد خانهای شده، اگر سگ صاحبخانه به او آسیبی برساند، صاحبخانه ضامن است. 21
کسی که سوار بر حیوانی است، چنانچه حیوان با دستهای خود به کسی آسیب بزند، سوار ضامن است. در ضمانت صدماتی که حیوان با سر خود میزند اشکال است. بسیاری از فقها در این فرض نیز قائل به ضمان سوار شدهاند. برخی، حکم جنایت با پاها را همچون جنایت با دستها دانستهاند. کسی که پیاده پیشاپیش حیوان، آن را میبرد حکم سواره را دارد.
اگر صاحب حیوان در کنار آن ایستاده باشد یا پیاده پشت سر حیوان آن را میبرد، ضامن آسیبهایی است که حیوان با دست یا پای خود به کسی وارد میکند. 22
جنایت در حرم: کسی که در خارج حرم جنایتی مرتکب شده و سپس به حرم پناه برده است تا هنگام بیرون آمدن از آن جا در امان است. البته میتوان در خوردن و نوشیدن بر او سخت گرفت تا بیرون بیاید. و اگر در حرم مرتکب جنایت شده، میتوان او را در حرم کیفر کرد. 23
حیوانات وحشی غیر دریایی حرم دارای حرمتند و شکار کردن آنها حرام و موجب ثبوت کفّاره است24) ر حرم (.
فقیه محقق، حجتالاسلام دکتر حشمدار (دام ظلّه)
سامانه پژوهشی فقهی و حقوقی
به آگاهی میرسد که شهروندان ایرانی داخل و خارج از کشور ـ اعم از عموم مردم، اندیشمندان، قضات، و وکلای گرامی ـ میتوانند پرسشهای فقهی و حقوقی خود را هر روز ساعت ۷ تا ۸ صبح بهصورت مستقیم و رایگان با حضرت استاد در میان گذارند.
شماره تماس مستقیم: ۰۹۱۲۱۹۰۰۵۰۰
حضرت استاد، به لطف الهی، آماده پاسخگویی به پرسشهای شما به چهار زبان فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسوی میباشند.
سامانه مشاوره رایگان قضایی جمهوری اسلامی ایران حجت الاسلام و المسلمین دکتر حشمدار